مجاهدین اسلام

...وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً

مجاهدین اسلام

...وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً

مجاهدین اسلام

فضّل الله المجاهدین بأموالهم و أنفسهم علی القاعدین درجه، و کلا وعد الله الحسنی، و فضّل الله المجاهدین علی القاعدین أجراً عظیماً. سوره نساء، آیه ی 95

اینجا خاکریزی است برای دفاع از حریم ولایت.

آیه 95 سورۀ نساء از اون کارهای تبلیغاتی خداست. تبلیغات برای ساختن یک فرهنگ، فرهنگی که حالا ما اسمش رو گذاشتیم روحیۀ جهادی...

همان فرهنگی که دشمن شبیخون زده بهش. تجاوز کرده بهش. چون بهتر از ما فهمیده چه سعادتی در گروی این فرهنگ است.

آری ما با شیطان طرفیم، نه صرفاً یک کشور به نام آمریکا و ایادیانش. بهتر از من و تو تفاسیر را مطالعه میکنند در پژوهشکده های استراتژیکیشان.

چه بصیرتی داشت، پیر جماران. روحت شاد روح الله کبیر. براستی که شیطان بزرگ با ما، با ایران اسلامی در تقابل است...

برادر بسیجی، تویی که خود را جهاد گر میدانی، روی قبر مختار این آیه هک شده است...

باشد که سرانجام ما هم پیوستن به خدا باشد با جهاد با شهادت ...
.
.
.
.
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است/
دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است...
.
.
.
مرگ بر آمریکا یک اصل اعتقای است برای ما و به نوعی باوری است دینی مبنی بر اندیشه های عاشورایی.

نمر باقر نمر، فی قلبنا

مجاهدین اسلام | دوشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۱۲ ق.ظ

بسم الله

جدا از ناراحتی از دست دادن شیخ نمرسماحة شیخ الشهید نمر النمر

جدا از شوک شنیدن این خبر اسفناک

و جدا از جرأت عربستان در اقدام این چنین کاری (که ریشه اش، شناخت خوب سیاست دولت تدبیر توسط حکام سعودی است.)

و جدا از اینکه مردم خشمگین هستند و هنوز داغ منا را فراموش نکرده اند.

و با توجه به این نکته که در حرام زاده و حرام لقمه بودن سعودی ها شکی نیست.

باید بگویم:

1. همیشه یک سری ابله و احمق تو بین ما هست!

2. که رهبر قانونمدار و حزب الهی رو ببرن زیر سوال!

3. و انگ خودسر بودن رو به حزب الهی و بسیجی بچسبونن

4.که باعث بشن وزیر امورخارجه عربستان (که درحال حاضر پی تغییر جنسیت خود است و تحت نظر روانپزشک است!) دست پیش را بگیرد و قاطعانه دیپلمات های ما را اخراج کند.

5. و باعث بشن رسانه های معلوم الحال غربی رفتار متعرضین به سفارت را اقدامی وحشیانه نشان دهند و همین رفتار شیعیان را دلیل اعدام شیخ نمر بدانند و فاجعه اعدام را کوچک کنند...

هنوز حرکت نکبت حمله به سفارت انگلیس از این جماعت ریشو و خر فهم را فراموش نکرده ایم که متاسفانه اینبار نیز رخ داد. و افسوس که این جماعت وصله ای هستند ناجور بر پیکرۀ امت حزب الله.

آتش گرفتن سفارت عربستان در تهران

.

.

.

.

.

.

.

پ.ن: در لجن بودن آل سقوط امریست بدیهی، منتها حالا که توجه جهانیان به اشتباهات مکرر عربستان جلب شده چرا باید کاری کنیم این توجه به "نقض قانون بین الملل" در کشوری که زیر ذره بین است یعنی ایران جلب شود؟

  • مجاهدین اسلام

عزادار حسین، مظلومیت حسین...

مجاهدین اسلام | سه شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۴ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

بساط این دو ماه هم برچیده شد. خیلی زود. ایام پرتردد هیئات و مجالس عزا. لحظه تلخ و سخته درآوردن پیراهن عزا، بازکردن پرچم یاحسین نصب شده در منزل، برداشتن پارچه مشکی از سر در منزل، و محترمانه جمع کردن کتیبه های محتشم...

 اما اینها ظاهر کاراست. کاری که صاحب عزای این دو ماه طی یک فرآیند چند ساله با ما کرده است که ماه ربیع و محرم برای این دل فرقی نداشته باشد. فقط این دوماه چون آبستن حوادث اصلی است ما بیشتر نمود پیدا میکنیم. حالا یک عزاداربیشتر یکی کمتر...

اما مسئله ای که قلب رو عذاب میده اینه که ما عزاداری رو با ارضای امیال درونی گاهی اوقات قاطی میکنیم و اشتباه میگیریم.  اینکه اگه کل دنیا تو عزای سالار شهیدان بسوزد هنوز جسارت به بند کفش حسین(ع) جبران نشده درست و شکی نیست. اگه تمام عزادارها جون بدن تو این راه نمیتونیم بگیم از تفریط در اومدیم و به اعتدال تو عزا رسیدیم چه برسه به افراط. اما درک نکردن این غم عظمی و فقط شنیدن برخی روایات در عظمت اقامه عزا گاه پیرو مکتب حسینی رو به قهقرا میبره و موجب انحراف میشه. و حالا تو این عصر به خوبی میشه این گاه های کذایی رو دید و حرص خورد.

گاه هایی که باعث شده مادحین ما مدیر برنامه داشته باشند و اون مداحی که هنوز الفبای هیئت داری رو بلد نیست پشت تلفن شرط کنه مبلغ پاکت رو. گاه هایی که باعث شده فلان مداح دهها میلیون برای برنامه های محرم و صفر بگیره...

گاه هایی که منبری های ما تو خونه فلان بازرگان صف کشیدن اما برای فلان هیئت محلی یا فلان یادواره فلان شهرستان طاقچه بالا میذارن.

گاه هایی که موجب میشه بچه هیئتی ما تو روی پدر ومادرش بایسته بخاطر اینکه والدین رضایت ندارن به فلان هیئت بره. و متاسفانه ساعتها کار تو هیئت و نخوندن نماز...

گاه هایی که باعث شده هیئات ما بهترین سیستم صوتی رو داشته باشند و همیشه دومیکروفن در هیئت باشد یکی برای ذکر گفتن، همان ذکر گفتن هایی که به حرام لقمه های روزگار ما جسارت داد تا به هیئت عزا بگویند حسین پارتی

این گاه های کذایی باعث شد تا ذائقه مستمع به تدریج عوض شود و آن عزاداری سنتی فقط در محافلی گمنام و انگشت شمار برقرار باشد. مسبب اصلی این تغییر ذائقه جدا از هوشیار نبودن مستمعین، سخنرانان و مهمتر و اصلی تر مادحین هستند.

این نامردی و بی معرفتی منبری ها و مادحین کار رو بجایی رسونده که مستمعین هیئات محو شدن تو سبک سینه زنی و بالا پایین پریدن و حتی حرفه ای گریه کردن و زبون ریختن تو روضه...

عزاداری های ما دارد به خود شکلی عجیب و غریب میگیرد. از نام هیئات تا مدل عزاداری. متاسفانه این سبک عزاداری و ترویج آن توسط بچه های انقلابی باعث شکست وحدت و ایجاد اختلاف شدید بین دوستان و در کل فرزندان امیرالمومنین میشود.

ما الان در برهه ای به سر میبریم که وحدت بین شیعه و سنی را باید پشت سر گذاشته باشیم و به فکر جذب جوان مسیحایی عاشق عباس باشیم. اما با این جماعتی که عاشورا را سفت گرفته اند و اهداف عاشورا را رها کرده اند؟

وقتی طهران پایتخت ام القرای اسلام هیئاتش به سمت قهقرا حرکت میکنند دیگه چه توقعی از اهالی شهرستان دور افتاده تو لرستان و اصفهان...

افرادی که وقتی تو همایش عظیم اربعین با این جماعت ژولیده و شلوار کردی پوش و کروکثیف روبرو میشی فقط باید یاد خوارج افتاد. خوارجی که علی رو باعث تضعیف اسلام میدونستن و این جماعت جاهل سیدعلی رو باعث تضعیف شعائر حسینی میدونن.

کاری به مراجع تقلیدی ندارم که اختیاری از خود ندارن و روابط عمومی بیوتشان به دست غیر است. کار با عقل تعطیل شده در عزای حسین دارم. عقلی که هنوز متوجه شباهت اوج سینه زنی با کنسرت خواننده های پاپ نشده. عقلی که هنوز درک نکرده چرا قهوه خانه های ما مملوء شده از هیئتی ها. عقل تعطیل شده ای که باعث شده بی بی سی به هیئات بتازد و کک کسی نگزد. عقلی که اینقدر درگیر بازی های عرف شدۀ مجالس مذهبی شده که هنوز نفهمیده حسین زمان همین پیرمرده چفیه به دوش پایتخت است. عقل مسموم شده ای که مداح جوان، تحصیلکرده  و مبارز در خط مقدم جبهه مقاومت را مداح درباری میخواند...

ایکاش شریعتی زنده بود و با قلم زیبای خود از مظلومیت شعائر حسینی می نوشت. شعائری که راه بطلان پیموده و علامه شهید استاد مطهری را به جرم ضربه زدن به حادثه عاشورا در شبکه های مجازیشان و گاها در هیئاتشان لعن میکنند. عزادارانی که عامل تحریم توهین به مقدسات اهل تسنن را لعن میکنند...

و خاک بر سر ما که به خاطر حفظ جایگاه و ارضای نفس خویش سکوت مرگبار نهاده ایم در مقابل این جاهل های عزادار حسین و غافل از اینکه این سکوت ما کمکی است مضاعف در حق جلوه دادن این گروه قلیل ولی در حال گسترش...

برای مظلومیت حسین همین بس که عزادارانی اینگونه دارد...

 

والسلام

1 ربیع الاول 1437

 

پ.ن1: در سفر اربعینی که گذشت بعد از وداع از حرم مولا.ع به سمت محل اسکان میرفتم که یک دسته چند نفره از شیعیان به گمانم آفریقایی در حال خواندن نوحۀ "یا تکفیری صبرک صبرک..." را دیدم که به سمت حرم مولا میرفتند.

دم آقا میثم مطیعی گرم، واقعا. و چقدر بار حماقت حمل میکنند مخالفین ایشون...

پ.ن2: اگ ما اینجا تو طهران یا شهرهای بزرگ و باسابقه تو عزاداری جلوی تحریفات رو میگرفتیم الان شاهد این وضعیت اسفناک نبودیم.

پ.ن3: خدا حفظ کنه امثال آقای وحید خراسانی را ولی ایکاش ایشان کمی چیره بود بر فضای بیت و دفترشان.

 

  • مجاهدین اسلام

مظلوم 2015

مجاهدین اسلام | دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۲۳ ق.ظ

به نام خدای مظلومان

سر انجام موج دریا ناجی قصه تلخ ما را با خود به ساحل آورد. مردمانی در آن سوی ساحل گرفتار حریق شده اند. و این ابرمرد کوچک دل به دریا زد برای رساندن فریاد هم کیشانش...

موسای نیل عصر ما به ساحل کشور فرعون رسید اما بدون گهواره و بدون آسیه...موسای نیل عصر جاهلیت مدرن

آیلان مظلوم و معصوم.

درست گفته اند که مشت نشانۀ خروار است...

و دولت وقیح ترکیه قاچاقچیان را مقصر شناخت و دستگیر کرد!

لعنت خدا بر داعشی و یاری دهندۀ داعش که یقینا نا مشروع زاده هستند.

والسلام

پ.ن: آیلان همان بطری شیشه ای شناور ب دریا بود که نامۀ گمشدگان در عصر مدرنیته و دهکده جهانی را به گوش جهان خفته در مستی رساند.

بطری شناور حامل نامۀ مظلومان

حالا کرکس های عصر جاهلیت مدرن به نوعی ارتزاق می کنند از گوشت این نامۀ سه ساله. و ما هم به نوعی همبازی شده ایم با کرکس ها و حتی آن جوانان ترک دراز کشیده در سواحل نکبت ترکیه به نشان همدردی با آیلان.

این کودک، کشته شدۀ کشور جنگ زده اش بود. در طول تاریخ بوده اند کودکانی که در جنگ ها کشته و یا شهید شده اند و خیلی ها مثل ما فقط نظاره کننده بودند و شاید -فقط- ناراحت شونده، همین.

او زادۀ جنگ بود و کشته شدۀ جنگ. قرار بود روزی زیر پرچم کشورش سربازی کند برای حفظ تمامیت مقاومت.

و زود به مقصدش رسید! قبل از هر کاری، قبل از درس و کار و ازدواج و نهایتا مردن!...

حرف دل: بیخ گوشمان در سرزمین سپاه یمانی و حتی نزدیکتر در سرزمین چوب خیزران و بازهم نزدیکتر، سرزمین سرداب غیبت منتقم آیلان ها، سرزمین نینوا، جهاد برپاست و ما اینطرف در پی اردوی جهادی!!!

زندگی بدون جهاد یعنی وادادگی یعنی نفس...

کاش تصویر غرق در آرامش آیلان دریای دل ما را طوفانی کند...

پ.ن2: آیا غرق شدن آیلان اصل است و آن قاچاقچیان مجرم اصلی یا مقاومت اصل است و جبهه استکبار مجرم اصلی ؟؟؟ و شبکه های اشتباهی اجتماعی شده به کدام پرداخته اند؟؟؟

و در آخر: ابدا و الله ما ننسی حسینا‌ ؛ و الله یا زهـــرا ما ننسی حسینا

انشالا عرفه، کربلا

یاعلی

  • مجاهدین اسلام

امیر تتلو یک بسیجی است!

مجاهدین اسلام | دوشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۰۳ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

تکلیف اهل شرع با موسیقی مشخص است. یعنی موسیقی وقتی قابل شنیدن است که حد و مرزهایی داشته باشد. که جای بحث دارد این حد و مرزها.

در حال حاضر موسیقی رپ که به قولی یک موسیقی اعتراضی اجتماعی است بنا بر همان نداشتن حد و مرزها از دایره قابل گوش دادن خارج می شود. اما در جامعه ای که مدعی زمینه سازی ظهور است و برای این زمینه سازی احتیاج  است به حضور تمامی اقشار زیر یک پرچم، آیا دستگاههای انقلابی و فرهنگی نظام پتانسیل این وحدت و اتحاد را دارند؟

با توجه به فرمایش پرچمدار انقلاب، جذب حداکثری و دفع حداقلی که یک امر عقلانی و بدیهی است و همینطور با توجه به جمعیت مخاطب موسیقی رپ در ایران و باز با توجه به وظیفه شرعی و اخلاقی نظام نسبت به آگاهی بخشیدن به قشر بی تفاوت به مسایل سیاسی و کلان نظام و باز هم! همینطور با توجه به تکلیف جبهه انقلاب فرهنگی  در برابر خیل جوان رپ گوش کن آیا عقلانی است ما با خواننده زیر زمینی مملکت که با برداشتن  باری از روی دوش مسئولان نظام که حقیقتا خود آنها و ما قادر به برداشتن آن نبودیم برخورد قهری ویا اظهار نظری افراطی داشته باشیم؟

امیر تتلو از انرژی هسته ای میخواند.

امیر تتلو برای خیلی از هم فکران ما انسانی است منحرف، اما مگر ملاک حال فعلی افراد نیست؟ آیا مگر غیر از این است که هر کسی به هر شیوۀ پسندیده ای در حفظ و نشر آرمان های نظام و انقلاب کوششی کند او یک بسیجی است؟

آیا این کلیپ ویدئو آقای امیرحسین مقصود لو معروف به تتلو  ایشان را نزدیک نکرده به امام روح الله؟ وظیفه ما در برابر شخصی که مستعد است برای سفیر خامنه ای شدن برخورد قهری و افراطی است؟

فقط با کمی رصد رسانه های مخالف جمهوری اسلامی به خوبی درک خواهیم کرد که به درستی گل را وارد دروازه دشمن کرده این خوانندۀ زیر زمینی!

مگر غیر از این است که حرف و شعار نظام در مورد انرژی هسته ای و خلیج فارس را بصورتی هنرمندانه به یکدیگر گره زده و بر زبان هایی جاری ساخته که شاید تا قبل از آن انرژی هسته ای به اندازه یک سری قلیان در فلان سفره خانه برایشان اهمیتی نداشته.

اما جای تعجب و ایضا تأسف دارد که بعضی از مسئولین و حتی دوستان حزب اللهی در ک نکرده اند این مهم را. اذعان رادیوهای معاند نظام خبر از کلافگی آنها میدهد. با تایید این حرکت انقلابی تتلو، گل به خودی زده اند و با تحریم این حرکت مخالفت خود را با یک میلیون و چهارصد هزار طرفدار پروپا قرص این خواننده که غالبا هم فکر تتلو هستند اعلام کرده اند.

منظور از این جملات تعیین شخصیت مخاطبان رپ و یا طرفداران تتلو نیست بلکه کم کاری خودمان را نسبت به هم نسلی هایمان را گوش زد میکنم. ما که بعنوان مدعی انجام ندادیم، لا اقل چوب لای چرخ امثال تتلوها هم نکنیم.

بعضی ها میگویند هدف وسیله را توجیه نمیکند و من در پاسخ به آنها میگویم که این وسیله بد را نشان دهید؟ و این جمله طلایی شامل حال خود شما هم میشود که هدف مقدس شما که شاید امر به معروف و نهی از منکر و  یا ... باشد وسیله بدتان را که همین افراطی عمل کردن و نادیده گرفتن شعار جذب حداکثری و آگاهی ساختن قشر بی تفاوت به مسائل سیاسی کلان را توجیه نمی کند.

غفرالله لی و لکم

پ.ن1: به نظرم تو مسئله هسته ای هم کمی هم دل تر باشیم با تیم دیپلماتیک زیبنده تر میاد. به هر حال اینها علاوه بر زحمت زیادی که کشیدن مورد وثوق و اعتماد رهبری هستند و فرزاندان این ملتند.

پ.ن2:خواستم از فیلم(...) رستاخیز بنویسم که دیدم انصاف به حمایت کردن از این کلیپ نزدیکتره.

پ.ن3:انشالا توفیق انجام وظیفه تو قلعه گنج رو اونم تو گرمای تابستون داشته باشیم. بالاخره اردوی جهادی یجورایی ماه محرم تو خودش داره...

التماس دعا

یا علی

  • مجاهدین اسلام

آل سقوط

مجاهدین اسلام | شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۸:۲۵ ق.ظ

بسم الله


حکومت صهیونیة السقوطیة

به لطف خدا تو بحث عربستان اکثر مردم ایران هم نظرند باهم. یک تنفر ملی نسبت به یک کشور، البته نه مردم و یا نژاد و مذهب بلکه تنفر از حاکمیت.
حاکمیت کثیفی که از بدو پیروزی انقلاب اسلام کوس تفرقه را زد. از بحث جاهلی عرب و عجم گرفته تا شیعه و سنی.

اما از اونجایی که خدا مخالفان این انقلاب رو احمق آفریده بعد از درگذشت پادشاه عربستان، آیت الله جنتی(بر بدخواهان ایشون لعنت) در نماز جمعه تهران مرگ فرعون زمان را تبریک گفتند اما برخی به دلیل دشمنی با ایشون و نظام و یا به دلیل نمک گیری دلارهای سعودی زبان انتقاد گشودند و به بهانه روابط دیپلماتیک دو کشور شروع به چرندیات گویی کردند و البته برخی هم خواستند تیریپ روشنفکریشان تقویت شود این اراجیف را نوشخوار کردند.

عالم عامل

حالا بعد از مدت کوتاهی این جرثومه فساد با حملۀ رذیلانه و با شیوۀ ثقیفه ای به یمن یورش برده، و کل مردم ایران از رهبری گرفته تا دانش آموزان و... هر کدام به نحوی آل سعود را نقد و بازخواست کرده اند بطوریکه شعار مرگ بر آل سعود و آل یهود در کنار شعار و دستورالعمل مرگ بر آمریکا ثبت شد.

اما از اونجایی که آن بعضی ها که منتقد به آیت الله جنتی(خار چشم عیاش ها!) نان به نرخ روز خورند بطور مطلق لال مونی گرفته اند و حتی گاهی اوقات زبان به ناسزاگویی به آل سعود باز می کنند...

منظورم از این چند خط این بود که به خاطر دشمنی یا دوستی با شخص، گاهی انسان مجبور میشه  پا روی اعتقاد ها و اصولش بذاره!  به خاطر همین جریان حزب الله با کسی فالوده نمی خوره ولی نوکر همه پاکارهای تفکر انقلاب اسلامی هست. چه بوسنیایی باشه چه یمنی و...

التماس دعا

پ.ن1: خدا حفظ کند عالم عامل شخصیت بزرگوار و متین آیت الله جنتی را برای این نظام و رهبری و مردم

پ.ن2: این روزها فکرو ذهنمان جنایات آل سعود است و مشتقاتش. که این حمله کنندگان به شخصیت آیت الله جنتی از مشتقات آل سعود هستند ب نظر بنده.

پ.ن3: دقایقی پیش خبر فوت دایی مادر خانومم رو شنیدم. سید با صفا و دوست داشتنی. افسوس که قدرش رو ندونستم...

شادی روح ایشان و همه محبین آل علی که اسیر خاکند: اللهم صل علی محمد و آل مجمد و عجل فرجهم

  • مجاهدین اسلام

سال فاطمی 94

مجاهدین اسلام | شنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۰۸ ق.ظ

یا مقلب القلوب...

این سال جدیدی که شروع شده برای من چندتا ویژگی داره، جدا از مسائل منحصر به فرد زندگی شخصی.

به لطف مادر آبها شروع این سال بین دو سفر پربرکت قرار گرفت برای من. یکی راهیان نور که دو روزی میشه برگشتم و دیگری جهادی که باید سه روز دیگه اعزام بشیم.

هرچند راهیان نور خیلی لوث شده و مثل قدیما نیست. به لطف مجانی بردن های سپاه و شهرداری و زورکی بردن های آموزش و پرورش، و اینها یعنی اون صفای قدیم دیگه نیست. فکه ای که امسال من دیدم شبیه به آثار باستانی بود که عده ای توریست داشتن بازدید میکردن و اروند هم با آن بازارچۀ بنجول فروشی اش دست کمی از یک منطقه تفریحی نداشت...

خدا خیر دهد حاج حسین یکتا را، پدر آمرزیده نجات داد ما را در شلمچه.

همین قدر بگویم که دور اینگونه راهیان رفتن را برای همیشه یک خط قرمز کشیدم.

یاد اربعین بخیر، در کنار تمامی بی وفایی های حج و زیارت و ناتوانی نیروی انتظامی در مرز ها و سردرگمی مردم در آنور مرز و بدتر از همه وجود انسانهایی ژولیده، سیگاری، شلوار کردی پوش که غالبا با کله هایی چرک گرفته از زخمی که به اندازۀ یک کف دست بود و متاسفانه ایمان داشتند به اینکه بیشتر از همه امام حسین را می شناسند و بیشتر از همه به او ارادت دارند... اما تمامی این معضلات له میشد زیر پای برهنۀ آن نوجوان 14 یا 15 سالۀ عراقی که مادربزرگش را روی ویلچر گذاشته بود و هل میداد. لحظه ای نگاهم به چرخ های بزرگ و براق ویلچر افتاد که پاهای برهنۀ کوچکی او را به حرکت در آورده است. گویی گردش زمین و الباقی اجرام آسمانی با محوریت این پای برهنۀ کوچک که زائر حسین بن علی است  با این نظم به حرکت در آمده است.

خصوصی: این مطلب خلاصه سه صفحه بود، دلیلی ندیدم برای اینکه همش نوشته بشه...

پ.ن1: انشالله هرکسی این ایام رو عید میدونه برای عید دیدنی بیاد خونۀ ما، همون خیمۀ عزای زهرا(س)...

پ.ن2: ایکاش میدیدن و بعد میفهمیدن فعالان فرهنگی اینیستا وایبر واتساپ و کوفت و زهره مار که این فعالیت ها هیچ تاثیری در راهیان و جهادی و بی حجابی و امام زمانی شدن جامعه نگذاشته...

و اما آخر: شهدای سال 94 من، مردان افغانی تیپ شهدای فاطمیون هستند.

  • مجاهدین اسلام

یاد رفیق ...

مجاهدین اسلام | چهارشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۳، ۱۲:۱۴ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

دلم برای اون موقع هایی که دو نفری تا دو سه نصفه شب تو پارک قبرستون قیطریه* میشستیم و حرف میزدیم و میگفتیم و می خندیدم تنگ شده.

یادش بخیر...

اون روزا تو بازار کار میکردم، بخاطر خستگی روز و صبح زود بیدار شدن، شبها از ی تایمی که میگذشت دیگه چشام واسه خودم نبود. واسه خاطر همین بعضی موقع ها که علی موسی داشت حرف میزد آروم آروم دراز میکشیدم و سرم رو میذاشتم رو پاش و میخوابیدم، ی دفعه قه قه میخندید میگفت داش مرتضی خوابی!؟ منم میپریدم و با شرمندگی جواب میدادم آقا موسی شرمنده یهو خوابم برد. این خاطره بارها اتفاق افتاد، بارها...

آقا موسی

بخاطر هیکلی که داشت مورد احترام همه بود هیبت خاصی داشت، خیلی هم مهربون بود و دوست داشتنی. اون موقع ها رسم بود اغلب بچه هیئتی ها موتور داشتن. منم ی موتور شهاب 125سبز رنگ داشتم* مدل 83 چون کمک فنر های عقبش رو کمک موتور 250 گذاشته بودم همیشه آقا موسی رو موتور من میشست. بخاطر هیکل فوق العادش باید پشت فرمون میشست و منم بالاجبار پشت سرش، کانه پشت ی دیوار نرم نشستم...  یادمه ی بار همینجوری رفتیم تا سیدالکریم(ع).

علی موسی زاده، معروف به علی موسی نوکر با معرفت هیئت و ی دوست بدون حاشیه. یکی از خصوصیاتش این بود که عجیب طرفدار آقا بود. یادمه اون موقع ها هر هفته شب جمعه ها میرفتیم سیدالکریم(ع) تا نماز صبح، بعدش میرفتیم ی حسینیه ای(سمت چیذر)  که واقعا از زیباترین حسینیه هایی بود که دیده بودم. صبحانه هاش عیونی و با کلاس. واقعا فکر میکردی رو تخت شاهی نشستی و نوکرات دارن پذیرایی میکنن، بعدشم یکی از مداحان معروف میومد ندبه میخوند ولی ما بعد صبحونه میرفتیم خونه. یادمه آقا موسی دلسوزانه بهم میگفت مرتضی من هرچی به فلانی و فلانی میگم نمیفهمن تو نرو اونجا. صاحب اون حسینیه مشکل داره. با آقا نیست. خطری میزنه... بعد چند سال که دیگه منم علی موسی رو کمتر میدیدم  و رابطمون در حد ی سلام علیک شده بود شنیدم اون حسینیه تعطیل و صاحب اون حسینیه تبعید شده به یکی از شهر ها...

خلاصه علی آقا پرید و رفت. من ازش بدی ندیدم کلی هم خنده مدیونشم...

عجیب حضرت زهرایی بود...

روحش شاد.

*   پارک طلیعه چون قدیما قبرستان بوده معروف بود به پارک قبرستون!

*   ایشالا بعدا اگه شد باید مفصل از این موتور125 بگم. یار و یاورم بود. جانباز سال 88 !!!...

توضیح: علی موسی زاده چند ماه آخر رفته بوده مشهد کنار حرم زندگی میکرد، قبل 22 بهمن تو مشهد برای همیشه مهمون اربابش میشه. چون نوکر حضرت زهرا بود گذاشتم تو آستانه ورود به فاطمیه براش بنویسم.

 

التماس دعا

 

  • مجاهدین اسلام

زمینه ظهور

مجاهدین اسلام | چهارشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۸:۵۱ ق.ظ

به نام خداوند انقلاب اسلامی ایران

به راستی که باید وضو داشت برای نوشتن از انقلاب خمینی. اما مگر هست کسی که بتواند علل بوجود آمدن این نهضت و پیروزی و استمرار آن را شرح دهد و مکتوب کند؟

معمار انقلابمان در یک جمله توضیح داده اند این دلایل را، "این انقلاب زمینه ساز ظهور است"...

و حالا که خوب می نگریم تمام اتفاقات جهان یک طرف کارزار و رفتار عقلانی ایران سوی دیگر ماجراست. تمام جنگ ها و کشتارها بهانه ای است برای درگیر کردن ایران اسلامی. آیا نشانه های ظهور غیر از این است که پای سربازان خامنه ای ب سواحل مدیترانه از مسیر آبی و خاکی رسیده است و بلاد به بلاد بیدار میکنند قلبهای خفته در زیر سلطه ها را؟

آیا حماسه اربعین کربلا نشانه همدلی بین مردم که در روایت حکومت مهدوی شنیده ایم نیست؟ و آیا این امکان همایش در گرو انقلاب و عظمت انقلاب نیست؟ اگر نه، یعنی قدرت افسانه ای حاج قاسم سلیمانی عزیز در عراق و سوریه را منکر شده ایم! و آیا این شهید زنده فقط یکی از یاران دلیر امام خامنه ای نیست؟

و چقدر زیباست وقتی علل سرنگونی طاغوت ها را در تفاسیر و قصص قرآن میخوانی و جز شباهت با محمدرضا پهلوی(شاه بی غیرت و یقینا بی ناموس*) چیزی نمی بینی و در آن سوی علل پیروزی و رستگار شدن در تفاسیر را، که گویی دیکته شده بر نهضت خمینی کبیر.

هیچ مطلبی نمی تواند حق ایام الله دهه فجر را ادا کند...

              امام آمد

* ناموس یعنی خدا، دین خدا، اهل بیت رسول خدا و بعد میهن و سرزمین و مردم و خانواده و شرف و آبرو الی آخر. داستان بی ناموسی و دیاثت محمدرضا پهلوی را میتوان در واگذاری نفت مملکت و بحرین و کاپیتولاسیون مشاهده کرد و ایضا روابط جنسی مادرش با دربان کاخ که خود درباریون گفته اند نتیجه اش محمد رضا شد. روابط همسرش، فرح با دوست پسرش! و حتی روابط کثیف خود لندهورش با فلان بازیگر آمریکایی و حتی گوگوش! که جا دارد کنکاشی کرد در هویت واقعی شادی پهلوی. حالا خواهرش اشرف بماند و هم خوابگی اش با محمد رضا پهلوی تا مشتی عالم!. و همینطور یار شفیق اعلی حضرت(زرشک) هوایدا که همجنس بازی بود قهار و یقینا پست فطرت.

و چقدر بدبختن اون ابلهانی که هنوز دم از خدمات شاه و پدر (بوووووووقش) میزنند.

 

پ.ن1: ناراحتم از این مسئله که کارهای اجرایی برپایی جشن دهه فجر به دوش شهرداری و نهاد های حکومتی است. این یعنی داریم کم میذاریم. اصلا یکی به من بگه آیا تفاوتی میان اجر و اهمیت کار تو دهه عاشورا با دهه فجر هست؟؟؟

 

پ.ن2: چقدر شیرینه تزئین کردنه مسجد یا مدرسه برای این ایام با نیت...

کدوم تشکل و یا جمع و گروهی غیر از بسیج میتونه آدم رو به این توفیق برسونه؟

کم هستن آدمایی که بیان فی سبیل الله کار کنن تو این ایام.

 

پ.ن3: خواهیم پرداخت به جشنواره فجر و بعضا سینماگران غرب زده اش.

 

شادی روح خمینیه امام و یارای کاردرستش صلوات.

  • مجاهدین اسلام

کریسمس در آواره آباد

مجاهدین اسلام | دوشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۱۲ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

در انتظار کنیز شدن...

شاید در این گیرودار روزگار حال، دوره ای که همه آدمیان گریبان گیر اقتصاد و سیاست و فرهنگ شده اند، در عصری که ملتها یافته اند کلاهی گشاد را بر سر خود ولی نمی دانند از کجا آمده! بهتر باشد حواسمان جمع تر باشد تا کلاهمان را برندارند!

 کافی است این مجهولات و اطلاعات بیخودی که ناخواسته ما را درگیر خود کرده را کمی کنار بزنیم تا ببینیم عمق فاجعه را. جایی که پنجه جاهلیت مدرن باز هم در گلوی مظلومان و مستضعفان فرو رفته...


تعطیلات بی سر و ته کریسمس شروع و تمام شد. خیلی از مردم دنیا به آتش بازی و درخت کاج چراغ زدن و... مشغول شدند.

بعضی از مردم بافرهنگ!!! و فهمیده!!!! غرب هم مشغول بازی مزخرف رسانه ای فرانس 24 و ماجرای تروریستی فرانسه شدند.

(یک سوال از کسانی که مردم غرب را با فرهنگ و فهمیده می دانند، چرا در مقابل این توهینی که به شعورشان میشود لال مونی گرفته اند؟ آیا پذیرش این بازی رسانه ای نشان دهنده شعور پایین سیاسی و فرهنگی این جماعت به ظاهر متمدن نیست؟)


حتی اکثر کشورهای مسلمان هم  جشن بپا کردند، چون از بد روزگار کلاهی که بر سر اینها رفته گشاد تر بوده بطوریکه تقویمشان هم از آن خودشان نیست! سال نوی این کشورها، شروع سال میلادی است! بگذریم.

و ما هم گرفتار نوابغی هستیم مثل علی مطهری و صادق زیبا کلام و امثال ایشان...

 

از اینجا به بعد را به عشق خواهران و برادرانی مینویسم که اسیر نابخردی افکار عمومی جهان هستند. همان آورگان مظلوم و مستضعف سوری و عراقی که در خاک و خون و آتش وارد سال نوی میلادی شدند.

جمعیتی که نه رهبر مسیحیان جهان یادی از آنان کرد و نه روسای جمهور غربی.

بیچاره و زبون بسته اون کودکانی که منتظر بابانوئل هستند ولی شب سال نو خواب خوکهایی دو پا  را میبینند که بجای لباس خوشرنگ قرمز وسفید یکسره مشکی برتن کرده و در یک دستش پرچم سیاه رنگه لااله الا الله(پرچم داعش) و در دست دیگرش خنجر.

همان پسر بچه ای که در موصل سر بر خشتی که از آوار شدن خانه شان حاصل شده بود گذاشته بود و بعد از گریه کردنهااا به خواب رفته بود، گویی دستان مهربان مادرش از زیر آوار بیرون آمده و او را در آغوش گرفته...

و یا آن دختر بچۀ یازده سالۀ ایزدی که در فلان شهر عراق پلاکاردی بر روی سرش گرفته بود که من ایزدی هستم و ارزان و به قیمت شانزده دلار فروخته شد و ...

یا آن زن علوی آواره ای که خانواده خود را از در بمباران داعشی  ها از دست داد و در لبنان مکانی خاص برای خلوت کردن و درد و دل با خدای خود ندارد و من هنوز نمی فهمم یعنی چی که مکانی خاص و مشخص ندارد... (در گوشی، هر روز و شب در منزلی جدید است، میفهمی؟ من که نمی فهمم)

آه، آه از آن پیرمرد کوبانی که اهل و عیالش را در سرمای وحشتناک این شبها، در آغوش گرفته و هم نوا با گریه های همسر و دخترانش زار میزند. و تو ای شیعه ام القری نشین چه میدانی زار زدن مرد در مقابل خانواده اش را؟

آری نمی دانم، نمی دانم و نمی فهمم که اگر درک میکردم اکنون نوای الرحمن من بلند شده بود...

ایکاش اراده ای داشتم تا این بغض گلونشین را به جسم خویش منتقل کنم تا برخیزم و کاری کنم برای این خانه خرابها. برای این جماعتی که نگاهشان به تهران، خ جمهوری، بیت مقام معظم رهبری ما و امامشان! است.

 


 بیایید جزو سکوت پیشگان تاریخ نشویم. همچون مردمی که میشنیدند نالۀ زهرا و طفلانش را در بیت الاحزان...

 


علی مدد

 

پ.ن1:  حداقل کمکی که ما میتونیم داشته باشیم واریز مبلغی هست به حسابهای که باز شدند برای کمک ب جبهه مقاومت. جای هیچ بهانه ای هم نیست. حتی هزار تومان هم به کار میاد. بانک انصار و بانک ملی.

پ.ن2: ب لطف این جاهلیت مدرن کم نیستند افسارگسیختگانی که سلمان و ابوذر ها را به بهانه ضربه به سپاه مقدس پاسداران مورد .... قرار میدهند. نمی دانند همین سپاه است که هم اکنون در سوریه و عراق جهاد میکند تا حداقل زنان ایرانی هم صاحب خاطره های تکان دهنده خواهران سوری و عراقی نشوند. بخدا جاهلند این نامرد های داخلی

پ.ن3: یکی بگیره علی آقای مطهری را!!!

بزرگی با سند و دلیل و منطقی میگفت قرار بود القاعده و النصره و داعش و... بعد از انتخابات 88 وارد ایران شوند به لطف سران در حصر و وِل فتنه، اما ب لطف خدا امام خامنه ای دفع کرد این دسیسه را و رفتند و گریبانگیر سوریه و بعد عراق شدند.

دخترک آواره سوریسرما برای بی پناهان...
  • مجاهدین اسلام

نقش هاشمی در 88

مجاهدین اسلام | سه شنبه, ۹ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۴۰ ق.ظ

بسم الله الحق

امروز سالگرد روزی است که بساط فتنه چیده شد. روزی که قفل بعضی از دهان ها شکسته شد و هم ندا با مردم فریاد زدند مرگ بر فتنه گر. روزی که زخم کهنه جسارت به خیام اباعبدالله(علیه السلام) دوباره سرباز کرده بود و...

 

این وجیزه قرار نیست خاطره نگاری و یا یادآوری ایام 88 را پیش بگیرد. بلکه سخن از جماعتی دارد که به خوبی آشنا هستند با نظام و انقلاب و دشمن های قسم خورده اش و در کنار این علمی که دارند توان خاموش ویا کم کردن آتش فتنه را هم دارند و یا بالعکس. سخن از پاشنه آشیل دشمنان این مرز و بوم است.

اکبر هاشمی رفسنجانی

                                                نقش هاشمی در88

برای درک عمق حرکت های منفی ایشان و نزدیکانش در عرصه سیاسی و مخصوصا 88 باید نگاهی داشت به انتخابات سال 84. انتخاباتی که جریان دروغگو و مشکل دار اصلاحات بخوبی درک کرده بود بعد از کلاهی که بر سر ملت گذاشته به هیچ عنوان پیروز که هیچ، بلکه شکستی مفتضحانه خواهند خورد. بنابراین دخیل بستند به اکبر آقای هاشمی.

از این حرکت اصلاحاتی! هم عبور میکنیم تا برسیم به عملکرد غیرقابل تایید اکبرآقا در سال 84.

بعد از یکسال خبرساز بودن و تیترهای مختلف در مورد ایشان و... بالاخره آمدند تا به قول خودشان کوتوله رییس جمهور نشود.

چند ماه قبل از ورود ایشان به کاندیداتوری، صادق زیبا کلام طی مصاحبه ای مفصل با هاشمی بر سر "توسعه سیاسی" حکومت کلید را به دست ما میدهد!

صادق زیباکلام توسعه سیاسی را فقط در آزادی بیان و روزنامه های غیر دولتی و تعطیل شدن زندان اوین نمی داند، بلکه در کم شدن فاصله شخص اول حکومت با سران قوا و مدیران نظام است و با یادآوری مجلس زمان پهلوی به این نکته اشاره میکند که افتخار رییس مجلس وقت (عبدالله ریاضی که بعد از انقلاب اعدام شد) این بود و در هر مراسمی در حضور شاه می گفت "بزرگترین افتخار مجلس برآوردن منویات ملوکانه است". بعد انتقادی میکند بر شهید رجایی و سریع به زمان حاضر بر میگردد و ریاست مجلس توسط حداد عادل را تخطئه می کند که ایشان جلوی رهبری خبردار می ایستد و رئیس قوه قضائیه را هم که رهبر انتخاب می کند و چه به روز مردم و جامعه خواهد آمد و... و ایران رئیس جمهوری می خواهد که فاصله را با رهبری کم کند (یعنی کلام رهبری تاثیری در تصمیم رییس جمهور نداشته باشد!)

جدا از ایرادها و پاسخ به این اظهارنظر که نشان دهنده درک پایین ایشان از نعمت الهی ولایت فقیه است جواب تامل برانگیز هاشمی خواندنی است که بعد از این صراحت زیبا کلام می گوید: با شما بر سر این موضوع اختلافی ندارم.

حالا اقدامات هاشمی در انتخابات 84 و بعد از شکست انتخاباتی و نطق ها و دیدارهای ایشان. انتشار نامه محرمانه امام و خبر دادن احمدی نژاد از نامه ایشان به پادشاه امارات مبنی بر سقوط شش ماهه دولت، حمایت از مدیریت مافیایی دانشگاه آزاد، داستان موسویان و گروه پالیزدار، اتهامات بی اساس زدن به دولت نهم تا بحرانی نشان دادن وضعیت اقتصادی و سیاست خارجی و سفرهای خارجی ایشان را شاید بتوان فاز اول حرکات رییس تشخیص مصلحت دانست و با نزدیک شدن به انتخابات88 و مطرح کردن "دولت وحدت ملی" فاز دوم کلید خورد و با حمایت از میرحسین نمایان تر شد. سر انجام مناظره های تاریخی انجام شد و کارگردان این صحنه آرایی رخ عیان نمود. نامه سرگشاده رفسنجانی به رهبری، عفت مرعشی حکم جهاد می دهد، خانواده هاشمی روزهای پرکار خود را در ایامی که مملکت در آتش فتنه میسوخت به نفع دامن زدن به این آتش شروع میکند.

و ادامه پیدا میکند این راه کج تا کنون. حالا این کارهای صورت گرفته که تیتر وار گذشت و تنها بخشی از حرکات مذبوحانه ی ایشان و خانواده هاشمی است را در کنار مصاحبه صادق زیبا کلام بگذرایم...

 

دعا کنیم برای عاقبت بخیری یکدیگر

پ.ن1: جهت مطالعه کامل مصاحبه صادق زیبا کلام ر.ک به هاشمی بدون رتوش ص250

و این سیر از 83 تا بعد از فتنه به دوفاز تقسیم شد و گرنه اقدامات ایشان در زمان جنگ، داستان مک فارلین، بعد از رحلت امام و دوران به اصطلاح سازندگی و مدیریت خاتمی برای خود فازها دارد.

پ.ن2: روزهای تلخ 88 مخصوصا عاشورایش را فراموش نمی کنیم.

دوست دارم من هم از اربعین کربلای امسال بنویسم اما... ترجیح میدهم  حمایت بی پرده از سخنان دوراندیشانه رحیم پورازغدی را. انشالا بزودی

پ.ن3: دنبال جمع آوری مدارکی هستم دال بر حضور فعال جریان ضاله و منحوس انجمن حجتیه در فتنه88 و نقش سران واعضای کثیف و منافق این جریان در فتنه که به لطف دولت تمدید و امید جرأتی پیدا کرده اند!

به گفته وزیر اطلاعات وقت، این جریان پلید مستقیما در فتنه حضور داشته اند.

 

 

یاعلی

  • مجاهدین اسلام