مجاهدین اسلام

...وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً

مجاهدین اسلام

...وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً

مجاهدین اسلام

فضّل الله المجاهدین بأموالهم و أنفسهم علی القاعدین درجه، و کلا وعد الله الحسنی، و فضّل الله المجاهدین علی القاعدین أجراً عظیماً. سوره نساء، آیه ی 95

اینجا خاکریزی است برای دفاع از حریم ولایت.

آیه 95 سورۀ نساء از اون کارهای تبلیغاتی خداست. تبلیغات برای ساختن یک فرهنگ، فرهنگی که حالا ما اسمش رو گذاشتیم روحیۀ جهادی...

همان فرهنگی که دشمن شبیخون زده بهش. تجاوز کرده بهش. چون بهتر از ما فهمیده چه سعادتی در گروی این فرهنگ است.

آری ما با شیطان طرفیم، نه صرفاً یک کشور به نام آمریکا و ایادیانش. بهتر از من و تو تفاسیر را مطالعه میکنند در پژوهشکده های استراتژیکیشان.

چه بصیرتی داشت، پیر جماران. روحت شاد روح الله کبیر. براستی که شیطان بزرگ با ما، با ایران اسلامی در تقابل است...

برادر بسیجی، تویی که خود را جهاد گر میدانی، روی قبر مختار این آیه هک شده است...

باشد که سرانجام ما هم پیوستن به خدا باشد با جهاد با شهادت ...
.
.
.
.
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است/
دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است...
.
.
.
مرگ بر آمریکا یک اصل اعتقای است برای ما و به نوعی باوری است دینی مبنی بر اندیشه های عاشورایی.

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

روی سیاه دیگ

مجاهدین اسلام | چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۰۴ ب.ظ

به دلیل اینکه ما برحسب وظیفه می نویسم و نه دل، بنابراین مطلبی را که در مورد اربعین و انتقادهایی که از معجزۀ اربعین کربلا آماده کرده بودم را به آینده موکول میکنم و مینویسم از شیخی که ما به اشتباه فکر میکنیم اطرافیانش از او سواستفاده میکنند و این شیخ دلسوخته!!! نمی خواهد خانواده خود را از رها کند تا از انقلاب دور شوند. 

اما اشتباه همین جاست. او و اطرافیانش یعنی همسر و فرزندان و اعضای دفتر و سایت ایشان که هر از چند گاهی مطلبی را روی خروجی پایگاه اطلاع رسانی شیخ قرار می دهند تا او را همان مرد دوران دور نشان دهند همگی با هم از یک کرباسند.

به اصطلاح اصلاح طلبان را چه کار با شیخ، اگر این شیخ خواب آلود این مصلحین را از اطرافیان خود بداند که حساب کار مشخص و اگر نداند که حرف این مطلب هم همین است راحت تر میشود پی برد به اهداف این خاندان.

صحبت در مورد شخصی است که همسر وی که از شجاع ترین زنان باید او را خواند! اولین و شاید تنها کسی بود که مستقیم مردم را به اغتشاش و آشوب در سال 88 فراخواند و گویا شیخ ما در خواب و رویای دیدن امام به سر میبرد.

دختر او در تجمع ونک در حال چرت و پرت گفتن بر علیه نظام رویت شد، فیلمش هست! و فلانی در فلان تجمع فائزه را دید و آن یکی در فلان جلسه  دید و... و بالاخره آقاسعید در شهر ری!!! که البته این هم فیلمش هست.

محمد(از بستگان نزدیک) ایشان به یکی از هم پیاله ای های خود گفته بود باید رهبری را به هن و هن بیاندازیم!!! (قبل از انتخابات88)

در آن گیرو دار و بگیر وببند آقا مهدی دیزی خور ایشان به فرنگ سفر میکند. آن هم انگلیس مظلوم. بالاخره میآید و یاسر کوچولو و آبجی به استقبالش میروند و سلام شیخ را به او میرسانند. باید این اوباش حرام خور، دزد و محارب دستگیر میشد تا یکی از وثیقه های میلیاردی شیخی که حالا دیگر به ضرب و زور سایت های معلوم الحال و ایضا عمامه به سرهای قبیله گرا و حزب گرا آیت الله شده بود رو میشد. خلاصه مهدی جان مفت خور و البته پر خور به دلیل عارضه قلبی از اوین به بیمارستان دی منتقل میشود و شیخ آیت الله شده هر روز به بیمارستان رفته و از احوال نخبه اش جویا میشد. گور بابای مریضهایی که به خاطر تدابیر شدید امنیتی باید همه روزه متحمل رویت جمال نه چندان خوشایند شیخ و خانواده زیاده گو و زیاده خواه شیخ میشدند.

بگذریم. برویم سر اصل مطلب. این خانواده انقدر خرابکاری کرده اند که بادیدن ریخت یکی از آنها رگ ایرانی و اسلامی بودن ما باد کند.

حالا با درگذشت آچار فرانسه انقلاب، همان شخصیت نجیب و دوست داشتنی و البته بدون حاشیه، رئیس محبوب خبرگان آیت الله مهدوی، شارلاتان ها و کم فروشانی در پی این هستند تا دیگ روسیاهی را جای دیگ مسی و خوشرنگ در بازار مس فروش ها در پاچه جماعتی کنند. شاید بتوان گنجشک را رنگ کرد و جای قناری فروخت اما پیرمرد فرتوت و خواب زده و خانواده از دست داده را نمیتوان جای عالمی مظلوم و یاور رهبری به خورد این ملت داد.

چرندیات ایشان در نمازجمعه 88 و قبل تر از آن نامه سرگشاده ایشان به رهبری و مهملاتی که به امام میبندند با سند رویا گوشه ای از تفکر ضد ایرانی و لندن پسند این شیخ است که دندان تیز کرده بر کرسی ریاست خبرگان.

درست است در نهضت امام این شیخ از سابقون است اما در ولایت مداری بعد از امام، هویدا کرده است داستان جمل را و شخصیت هایی در کنار ایشان عبدالله زبیر را.

این جماعت جماران نشین دارند با خیال راحت کار تیلیغاتی می کنند زیر سایه دولت تمدید و امید و ما نظاره گریم جای اینکه پنجه ای شویم بر حنجره اینها چرا که زیر پرچم علی هستند و گوش به فرمان معاویه...

پ.ن1: بقدری سوتی و خرابکاری دارند این خانواده که ما بتوانیم بارها و بارها رد و توبیخشان کنیم.

 

خاندان هزینه ساز

پ.ن 2: آقای مهدوی کنی و امثال ایشان چه کاری انجام داده اند که ما دوستشان داریم و مقبولند و یا چه کاری انجام نداده اند؟ منظور اینکه ما خواهان جمع و وحدت هستیم فرقی نمی کند رفسنجانی باشد یا منتظری، مشکینی باشد یا مهدوی، ایکس باشد یا ایگرگ. ملاک رعایت اصول و حفظ منافع نظام اسلامی است در همه حال.

پ.ن3: حالا که باید از عظمت راهپیمایی اربعین و دستپاچگی غرب نوشت و همینطور از محبوبیت و اقتدار حاج قاسم های سلیمانی، باید بپردازیم به حماقت های برخی! همچون شیخ آیت الله شده و یا سید غیر صادق همان مرجع انگلیسی...

و

ما برای مقابله با تفکر سرمایه داری(خاندان هاشمی) ، منزوی کردن ولایت فقیه(شیرازی ها) جدایی دین از سیاست(انجمن حجتیه) شمشیر را از رو بسته ایم.

بروند به کسب و کار و تحصیلشان برسند یاران سست عنصر عصر ما...

غفرالله لی و لکم

علی مدد

  • مجاهدین اسلام

خاطرات نورانی

مجاهدین اسلام | دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۲ ق.ظ

به نام خداوند حسین...

1. ناظم هیئت می گفت اگه محبت صاحب پرچم نبود الان به جای رد پاش تو دلم چاله های نکبت حفر شده بود...

2. دختری جوان از اشتباهاتش میگفت، اشتباهی که تو دوران مجردی........... کرده بود. حالا نوکر اسطوره محبت همسرش شده بود...

قرار بود نام اولین فرزندش رو حسین بذاره، که گذاشت...

3. مرد قد بلند و لوطی مرام وارد اتاق کارم شد، نصاب بود، معمولا عصر های روزهای رمضان مناجات حاج منصور گوش میدادم، تعارفش کردم نشست، سر صحبت رو وا کرد و از جوونیاش گفت. حاجی داشت ماجرای مرد دایم الخمر رو که علامت کش دسته عزا شده بود رو تعریف میکرد، بغض گلویش ترکید و با گریه بلند می گفت آره بخدا منم نجات داده به منم آبرو داده...

4. هر از چند گاهی شعری می سرود تو قالب روضه، ی بار متن عاطفی و دلنشینی بهم داد تا تو وبلاگ کارکنم ماجرای پسر دانشجویی بود که تو شهرستان قبول و خونه مجردی گرفته بود خلاف کوچیکش مواد مخدر و روابط............ بود. برای محرم برگشته بود تهران. پابند هیئت شده بود. رها شد از بند غیر او...

بعد ها فهمیدم اون دانشجوی رستگار شده خودش بوده.

5. مادر یکی از بچه ها بود هر چند وقت زنگ میزد و از احوال پسرش میگفت و می پرسید. بهم گفت اگ میشه این سری پسر منم ببرید کربلا، پدرش هم موافقه. گفتم مارو هم به اعتبار امثال این بچه ها میبرن. گریش گرفت، گفت پسرم تو روی من و پدرش وایمیستاد و فحش ناموس بهمون میداد اما سری آخر که از هیئت اومد به پای باباش افتاد و گفت به خاطر حسین(ع) ببخشید، غلط کردم، جبران میکنم. یادم افتاد سخنران از حرمت پدر و مادر و وظیفه خادم هیئت صحبت کرده بود.

6.هر موقع اعصابش می ریخت به هم، ی آژانس میگرفت و خودش رو به اولین مجلس روضه میرسوند.

7. میگفت: تا بعد از سربازی اعتقادی به گریه و عزاداری برای ائمه نداشتم. با اینکه ته دلم راضی نبود ولی به ظاهر قبول نمیکردم تا اینکه مادرم فوت شد و نذر آش اربعینی که داشت گردن من و خانومم افتاد. حالا نمک گیرش شدم و خادمش.

8. ماه رجب بود، چون خیلی زمان گذشته بود، قرار شد دو تا از بزرگترهای هیئت به رسم احترام و عرض پوزش برن پول آشپز محرم رو بدن، اومدن پول بگیرن گفتم ی مبلغی اضافه کنید به حق الزحمه اش چون هم زمان خورده و هم دستش تنگه، همیشه تو آشپزخونه میگفت اگ بدهکار نبودم عین دوماه محرم و صفر رو نوکری میکردم براش.

وقتی پول رو بهش داده بودن شروع کرده بود به گریه، آشپز میانسال و ساده دل با گریه گفته بود، امروز سر صبح گلایه کردم به آقا که من که زیر پرچمت هستم چرا باید زندگیم لنگ پولهای جزئی باشه...

تا صبح هم بنویسم تموم نمیشه این خاطره های نورانی. تازه اینها شنیده ها و تجربیات یک کمترین هست...

الحق که تو کشتی نجاتی...

پ.ن1: عرض پوزش بابت عدم حضور. تو این مدت تحقیقی کردم مبنی بر سود و زیان وبلاگ نویسی. حالا با خیال راحت تری می نویسم و البته با حواسی جمع تر و همینطور هدفدار. ایکاش اونایی که برابر میدونن وبلاگ نویسی رو با شبکه های منحوس اجتماعی علی الخصوص موبایلی، برن ی پرس و جویی کنند از اهل فن.

پ.ن2: بارمان گران تر شده. همزمان باید به عمامه داران انگلیسی هم برسیم در کنار مبارزه با وایبر و... . داستان متعصبین برهنه شدن و یا نشدن در هیئت هم هست. و صد البته توصیۀ نائب امام زمانمان از هر پند و امر و راهکار غیر، مهم تر و لازم الاجرا تر میباشد.

اینها اهداف کوتاه مدت وبلاگ مجاهدین اسلام است.

پ.ن3: در مذکرات هسته ای، آیا جای شعار هیهات منا الذلة خالی است؟ اگر خالی باشد چه باید کرد؟؟؟

التماس دعا

علی مدد

  • مجاهدین اسلام